سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حرفای خودمونی
چهارشنبه 90 مرداد 19 :: 10:24 عصر ::  نویسنده : javad
رمضان گذشت از من چه کنم که بینوایم
دل من ز حبّ دنیا نگذشت ای خدایم
تبعات هر گناهم شده بود سدّ راهم
تو به من عطا نمودی که نباشد ادعایم
.
.
.
.
یا اله الخلق یا رب الفلق
ای خدای انجم و شمس و شفق
از تو می خواهم در این ماه شریف
چشم پوشیدن ز جرم ما سبق
.
.
.
.
در خلوت شب ز حق صدا می آید
از عطر سحر بوی خدا می آید
با گوش دگر شنو به غوغای سکوت
کز مرغ شب ، آواز دعا می آید
.
.
.
.
بر هر نفست اشاره دارد رمضان
بر عشق و عطش نظاره دارد رمضان
در ظلمت بیکرانه ی شبهامان
دریا دریا ستاره دارد رمضان
.
.
.
.
ماه رمضان برای آن است که یک ماه مرخصی از زمین برای سفر به ملکوت بگیریم
.
.
.
.
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعدِ سفر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیمی بوزید
که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
.
.
.
.
آمد رمضان و مقدمش بوسیدم
در رهگذرش طبق طبق گل چیدم
من با چه زبان شکر بگویم که به چشم
یکبار دگر ماه خدا را دیدم
.
.
.
.
روزه هنگام سوال است و دعا
پر زدن با بال همت تا خدا
شهر یکرنگی و بی آلایشی
ماه تقصیر و گنه فرسایشی
عاشقان معشوق خود پیدا کنند
تا سحر در گوش او نجوا کنند
درد خود گویند با درمان خویش
با طبیب و یا انیس جان خویش
.
.
.
.
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
و آن کس که دل آفرید با ماست
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک
.
.
.
.
عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم ، مدتی هست نگاهم
به تماشای خداست و امیدم به خداوندی اوست
فرا رسیدن ماه رمضان ، ماه بارش باران رحمت الهی مبارک
.
.
.
.
مژده ای منتظران ماه خدا آمده است
ماه شبهای مناجات و دعا آمده است
ماه دلدادگی بنده به معبود رسید
بر سر سفره شاهانه گدا آمده است



ادامه مطلب ...

موضوع مطلب :